آي جماعت، چطوره احوال تون؟
چي مونده از صفاي پارسال تون؟
نگين فلاني از لطيفه خسته است
خدا گواهه من دلم شکسته است
با خنده شماس که جون مي گيرم
براي تک تک شما مي ميرم
حتي اگه فقير و بي پول باشيد
دلم مي خواد که شاد و شنگول باشيد
خونه هاتون چرا خوش آب و رنگ نيست؟
چي شده؟ خندتون چرا قشنگ نيست؟
حرفهاي گريه دار نمي پسندين؟
مي خواين يه جوک بگم، کمي بخندين؟
خوشا به حال اون که تو محله ش
هواي عاشقي زده به کلّه ش
کسي که قلبش اتصالي داره
مي دونه عاشقي چه حالي داره
با اين که سخته، باز دلنشينه
((تپش، تپش، واي از تپش)) همينه
ردّ و بدل که شد نگاه اول
بيرون مياد از سينه، آه اول
دل ميگه ـ هر چي بش بگي ـ فوتينا
خواب و خوراک و زندگي، فوتينا
عاشق شدن شيدايي داره والا
((خاطر خواهي رسوايي داره)) والا
وقتي طرف تو کوچه پيدا مي شه
توي دلت يه باره غوغا مي شه
آرزوهات خيلي دورَن انگاري
توي دلت، رخت مي شورن انگاري
صداي قلبت اون قدر بلنده
که دلبرت مي شنوه و مي خنده
دين و مَرام و اعتقادت مي ره
اون که مي خواستي بگي، يادت مي ره
مي خواي بگي: ((فدات بشم الهي))
مي گي که: ((خيلي مونده تا سه راهي؟))
مي خواي بگي: ((عاشقتم عزيزم))
مي گي که: ((من عا عا عا عا، چي چيزم!))
مي خواي بگي: ((بيام به خواستگاري؟))
مي گي: ((هواي خوبي داره ساري))
کوزه ضربه ديده، بي تَرَک نيست
حال طرف هم از تو بهترک نيست
مي خواد بگه: ((برات مي ميرم اصغر!))
مي گه: ((تمنا مي کنم برادر!))
اول عشق و عاشقي نگاهه
نگاه، مثل آبِ زير کاهه
بين شماها عشقو مي شه فهميد
از تو نگاها، عشقو مي شه فهميد
عشق، اخوي، آتيش زير ديگه
نگاه آدم که دروغ نمي گه
نگاه مي گه: ((عاشقتم به مولا
به قلب من خوش اومدي، بفرما))
حضور حضرت منيژه خاتون
چطوره حال بچه گربه هاتون؟
براي اون دهان و چشم و ابرو
هميشه بنده بوده ام دعاگو
زبس که رفته عشق، توي قلبم
نوشتم اسمتونو روي قلبم
خدا گواهه تا شما نيايين
از تو گلوم، غذا نمي ره پايين
شَبا همه ش ياد شما مي کنم
مي رم به آسمون نيگا مي کنم
شما رو مثل ((ماه)) مي کِشَم هي
شبا هميشه آه مي کشم هي
کسي خبر نداره از قضايا
نه جي جي و نه مامي و نه پاپا
به جاي ((ماريا کَري)) و ((گوگوش))
نوار گريه دار مي کنم گوش:
((قشنگترين پيرهن تو تنت کن
تاج سَر سروري تو سرت کن
چشما تو مست کن همه جا رو بشکن
الا دل ساده و عاشق من ... ))
دلم مي خواد که از سر محبّت
به عشق من بدين جواب مثبت
بگين ((بله)) و گرنه دلگير مي شم
تو زندگي دچار تأخير مي شم
اگر جواب ((نه)) بياد تو نامه ت
خلاصه قهر، قهر تا قيامت!
فداي اون که ((نه)) نمي گه مي شم
عاشق يک دختر ديگه مي شم
تو بي لياقتي اگه بگي ((نه))
اِندِ حماقتي اگه بگي ((نه))
ببين تو آينه، آخه اين چه ريخته؟
مثل تو صد تا توي کوچه ريخته!
تو خانمي؟ تو خوشگلي؟ چه حرفا ...
حرف زياد نزن، برو ببينم با ااا ...
بشين عزيز، پرت و پلا نگو مَرد!
اين مدلي، نمي شه عاشقي کرد
تو هر دلي، يه عشق موندگاره
آدم که بيشتر از يه دل نداره
... درسته، ديگه توي شهر ما، نيست
دلي که مثل کاروانسرا نيست
بازم همون دلاي بچگي مون
دلاي با صفاي بچگي مون
يه چيز مي گم، ايشالا دلخور نشين
قربونِ اون دلاي تک سر نشين!
اين روزا عُمر عاشقي دو روزه
ايشالا پير عاشقي بسوزه
بلا به دور از اين دلاي عاشق
که جمعه عاشقند و شنبه فارغ!
گذاشته روي ميز من، يه پوشه
که اسم عشق هاي بنده، توشه
زري، پري، سکينه، زهره، سارا
وجيهه و مليحه و ثريا
نگين و نازي و شهين و نسرين
مهين و مهري و پرند و پروين
چهارده فرشته و سه اختر
دو ليلي و سه اشرف و دو آذر
سفيد و سبزه، گندمي و زاغي
بلوند و قهوه اي و پر کلاغي ...
هزار خانومند توي اين ليست
با عده اي که اسم شون يادم نيست!
گذشت دوره اي که ((ما)) يکي بود
((خدا)) و ((عشق)) آدما، يکي بود
نامه مجنون به حضور ليلي
مي رسه اينترنتي و ايميلي!
شيرين مي ره مي شينه پيش فرهاد
روي چمن تو پارک بهجت آباد
زلفاي رودابه ديگه بلند نيست
پله که هس، نيازي به کمند نيست
تو کوچه، غوغا مي کنند و دعوا
چهار تا يوسف، سر يک زليخا!
نگاه عاشقانه، بي فروغه
اگه مي گن ((عاشقتم)) دروغه
تو کوچه هاي غربي صناعت
عشقو گرفتن از شما، جماعت!
کجا شد اون ظرافت و کرشمه
نگاه دزدکي، کنار چشمه؟
کجا شد اون به شونه تکيه کردن
کنار جوبِ آب، گريه کردن؟
دلاي بي افاده، يادش به خير
دختر کاي ساده، يادش به خير
من از رکورد عشق در خروشم
اگه دروغ مي گم، بزن تو گوشم
تو قلب هيشکي، عشق بي ريا نيست
حُجب و حيا تو چشم آدما نيست
کُشته دلبرند و ارتباطش
فقط براي برخي از نکاتش
پرنده پَر، کلاغه پَر، صفا پَر
صداقت از وجود آدما، پَر
دلا، قسم بخورـ اگر که مردي ـ
که ديگه گِردِ عاشقي نگردي
ما توي صحبت رُک و راستيم داداش
عشق اگه اينه، ما نخواستيم داداش
حالِ کذايي به شما ارزوني
عشق ريايي به شما ارزوني
زدم تو خال تون دوباره، آخ جان!
حسابي حال تون گرفته شد، هان؟!
اينا که من مي گم همه ش شعاره
عشق و محبّت، شاخ و دم نداره
مُهم، فقط نحوه ارتباطه
اينه که اين قَدَر سرش بساطه
ناز و ادا، هميشه بوده جونم!
حُجب و حيا، هميشه بوده جونم!
آدمو تو فکر و خيال گذاشتن
وقت قرار، آدمو قال گذاشتن
وعده اين که: ((من زن تو مي شم
وصله چاک پيرهن تو مي شم))
حرفاي داغ و پخته و تنوري
چه از طريق نامه يا حضوري
هميشه بوده توي عشق، حاضر
همينه ديگه خُب، به قول شاعر:
با اون همه قد و بالا تو قُربون
((با اون همه قول و قرار و پيمون
که با من غمزه داشتي، رفتي))
تو کوچه تون باز منو کاشتي، رفتي!
چقدر مونده بي حساب و کتاب
نامه لاکتاب مون بي جواب
چقدر وعده هاي بي سرانجام
چقدر توي کوچه، عرض اندام
چقدر حرفاي عاشقانه
چقدر آه و ناله شبانه
چقدر گريه هاي توي پستو
چقدر وصف خطّ و خال و ابرو
چقدر دزدکي سرک کشيدن
چقدر فحش و ناسزا شنيدن!
چقدر خوابهاي خوب و شيرين
چقدر، بعد خواب، ناله ـ نفرين!
خلاصه، عشق و عاشقي همين هاست
اما تو تعريفش هميشه دعواست
اگر دلت تپيد و لايق شدي
عزيز من، بدون که عاشق شدي!