سلام

من گم شده اي دارم و خودمم يه گم شده اي هستم

چند وقتي تصادفي كرده بودم توي بيمارستاني بستري بودم دو روز ترخيص شدم واز امشب تصميم گرفتم براي تنوع و سرگرمي به وبلاگهاي سر بزنم و بخونم اتفاقي با اين وبلاگ اشنا شدم اينجا رو بعنوان نا شناس و بعنوان يه چاه براي خودم انتخاب كردم تا باهات درد دلي كرده باشم...اقا جان الان ساعت 12.25 دقيقه بعد نصف شب است از شدت درد تنم و مهم تر از ان درد تنها ي و بي خوابي مجبور شدم سري به پارسي بلاگ بزنم تو نيز مثل من معشوقه اي داشتي و منم قرباني حسادت يه فاميل شدم و با الاجبار برخلاف خواسته دلم و بظاهر به معشوقم بي علاقگي نشون دادم كه حدود 9 ماهي است با اين دردم مي سوزم بظاره مي سازم...ميخواهم بگم منم مقصر نيستم و چشم براهت هستم بعد ترخيص خيلي برام تلفن زدن اف گذاشتن و اس ام اس فرستادن هيچكدام جاي خالي ترا پر نكرده است نيم دونم اونم مثل من مونده يا رفته خونه بخت ازش بي خبرم تلفنشم ندارم حتي اي دي مسنجرشم ندارم جوياي حالش باشم... الان حال و روح خوبي ندارم بازم سر مي زنم...تو از اين به بعد برادر و سنگ صبور نا اشنا خواهي بود..شب بخير