<مرداد 1387 - عشق و عاشقی
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
عشق و عاشقی
پنج شنبه 87 مرداد 24 ساعت 9:39 صبحدلم تنگ است
از دلتنگی به ستوه امده ام معشوقم قرار بود کمی ارتباط باشد اما انگار شرایط نا مساعد است من چه گناهی دارم که باید اینگونه بسوزم:
این شعر  شرح دل من است:

کاش در کنارم بودی ، کاش میتوانستم تو را در آغوشم بگیرم و نوازش
کنم....
 

باورم نمیشود که از من اینهمه دور هستی و فاصله بین من و تو بیداد
میکند....
  
کاش می توانستم دستانت را بگیرم و با تو به اوج خوشبختی
بروم....
 
 
کاش میتوانستم بوسه ای بر گونه مهربانت بزنم.... ای کاش ، کاش ،
کاش...
  
دلم بدجور هوای تو را کرده هست عزیزم... دلم بدجور در حسرت دیدار تو هست ای
 
بهترینم....
 
باورم نمیشود ، این همه فاصله در بین من و تو غوغا
میکند
 
 و دریای غم و دلتنگی در قلبهایمان طوفان به پا میکند ، امواج تنهایی
مثل
 

 
خنجر در قلبهایمان مینشیند ....
 
 
و ای کاش در کنارم بودی ... کاش بودی و دلم را از امید و آرزوهای انباشته
شده خالی
 
میکردی....
  
باورم نمیشد ، سخت است باور کردنش ، با نبودنت در کنارم گویا
  
در این دنیا تنهای تنهایم .... بی کس ، بی نفس ، میروم با همان پاهای خسته ،
در جاده ای
  
 که به آن سوی غروب خورشید ختم شده است....
 
 کاش که تو در کنارم بودی....آنگاه دیگر هیچ آرزویی از خدای خویش
نداشتم....
 

سخت است ولی باید نشست در گوشه ای و گریست و انتظار کشید تا تو به سوی من
 
بیایی...

و ای کاش تو در کنارم بودی ، باورم نمیشود رفته ای و بار سفر را بسته ای ،
دلم 
 
 بدجور برای تو تنگ است ... باورم نمیشود که رفته
ای....



متن فوق توسط: عاشق معشوق نوشته شده است| نظرات عشاق دیگر ( نظر)
یکشنبه 87 مرداد 13 ساعت 9:10 صبحنامه سر گشاده به معشوق!

معشوقا سلام!!!

پیش از این فکر نمیکردم که اینگونه در دامان عشق اسیر شوم واینگونه به زانو در آیم!!معشوقا قبل از اینکه دچار عشقت شوم نمیدانستم عشق چیست؟عاشقان را دیوانه میپنداشتم!!اکنون که مدتی است از عاشق شدنم میگذرد عشق را در درون خود یافتم!! عشق اتشی است که جان عاشق را شعله ور میسازد تا به تمنای وصالش پاسخ داده شود!! آه ای عشق به راستی تو چیستی؟ نمی توان تو را لمس کرد و نه دید تو فقط احساسی!! احساسی که اینگونه مرا به زانو در آوردی!!از زمانی که تو را دیدم دلم دیگر تاب جدا شدن نداشت اما تو گفتی جدایی زیباست چون هر جدایی را وصالی است و من در انتظار وصالم! آه ای جدایی که تو را ایجاد کرد؟تو مرا آتش زدی!! دل بیچاره همچون مرغی در عشق میسوزد و در پی التیامی است و هماره خود را مشغول خاطرات میکند اما نمیداند که خاطرات همچون نفتی شعله بر جانش میکشد! اری راست می گویند دل دیوانه است ان هم چه دیوانگی لذت بخشی!!اری من این دیوانگی را دوست دارم

 


متن فوق توسط: عاشق معشوق نوشته شده است| نظرات عشاق دیگر ( نظر)
سه شنبه 87 مرداد 8 ساعت 9:26 صبحتفاوت عشق با دوست داشتن!!!!!
 حُسن ختام 

الا یا ایها الساقى! ز مـــى پُر ســــاز جامم را      که از جـــانم فــــرو ریزد، هواى ننگ و نامم را

از آن مى ریز در جـــامم کــه جانم را فنا سازد     برون سازد ز هستى، هسته نیرنگ و دامم را

از آن مى ده که جانم را  ز قید خود رها سازد      به خود گیـــرد زمـــــامم را، فرو ریزد مقامم را

از آن مى ده کــه در خلوتگـــــه رندان بیحرمت     به هم کــوبد سجودم را، به هم ریزد قیامم را

نبـــــودى در حـــریمِ قدسِ گلــــرویان میخــانه      که از هـــر روزنـــى  آیم، گلى گیرد لجامم را

روم در جـــرگه پیران از خــــــود بى‏خبر، شاید      برون ســـازند از جــانم، به مى افکار خامم را

تـــو اى پیــــک سبکباران دریــــاى عدم، از من     به دریادارِ آن وادى، رســـان مدح و سلامم را

به ســـاغر ختم کردم این عدم اندر عدم نامه       به پیرِ صومعه بــــرگو: ببین حُسن ختــامم را

 


 



  عشق یک جوشش کور است و پیوندی از سر نابینایی،
دوست داشتن پیوندی خودآگاه واز روی بصیرت روشن و زلال.

عشق بیشتر از غریزه آب می خورد وهرچه از غریزه سر زند بی ارزش است،
دوست داشتن از روح طلوع می کند وتا هرجا که روح ارتفاع دارد همگام با آن اوج میگیرد.

عشق با شناسنامه بی ارتباط نیست،و گذر فصل ها و عبور سال ها بر آن اثر میگذارد
دوست داشتن در ورای سن و زمان و مزاج زندگی میکند.


عشق طوفانی ومتلاطم است،
دوست داشتن آرام و استوار و پروقار وسرشاراز نجابت.


عشق جنون است و جنون چیزی جز خرابی و پریشانی "فهمیدن و اندیشیدن "نیست،
دوست داشتن ،دراوج،از سر حد عقل فراتر میرودو فهمیدن و اندیشیدن را از زمین میکند
و باخود به قله ی بلند اشراق میبرد.

عشق زیبایی های دلخواه را در معشوق می آفریند،
دوست داشتن زیبایی های دلخواه را در دوست می بیند و می یابد.

عشق یک فریب بزرگ و قوی است ، دوست داشتن یک صداقت راستین و صمیمی،بی انتها و مطلق.

عشق در دریا غرق شدن است،
دوست داشتن در دریا شنا کردن.

عشق بینایی را میگیرد،
دوست داشتن بینایی میدهد.

عشق خشن است و شدید و ناپایدار،
دوست داشتن لطیف است و نرم و پایدار.

عشق همواره با شک آلوده است،
دوست داشتن سرا پا یقین است و شک ناپذیر.

ازعشق هرچه بیشتر نوشیم سیراب تر میشویم،
از دوست داشتن هرچه بیشتر ،تشنه تر.

عشق نیرویی است در عاشق ،که او را به معشوق میکشاند،
دوست داشتن جاذبه ای در دوست ، که دوست را به دوست می برد.

عشق تملک معشوق است،
دوست داشتن تشنگی محو شدن در دوست.

عشق معشوق را مجهول و گمنام می خواهد تا در انحصار او بماند،
دوست داشتن دوست را محبوب و عزیز میخواهد ومیخواهد که همه ی دلها آنچه را او از دوست در خود دارد ،داشته باشند.

در عشق رقیب منفور است،
در دوست داشتن است که:“هواداران کویش را چو جان خویشتن دارند”
که حسد شاخصه ی عشق است
عشق معشوق را طعمه ی خویش میبیند
و همواره در اضطراب است که دیگری از چنگش نرباید
و اگر ربود با هردو دشمنی می ورزد و معشوق نیز منفور میگردد

دوست داشتن ایمان است و ایمان یک روح مطلق است
یک ابدیت بی مرز است ; که از جنس این عالم نیست.
راستی عزیز دلم دلم میخواد بهت بگم که من نمیتونم قصه نخورم اخه تو آخریت صحبتمون گفتی غصه نخور ولی من نمیتونم اخه غم بی تو بودن داره داغونم میکنه!!! اخه تو (گرچه میدونم نمیتونی) ولی یه بارم حالی ازم نپرسیدی؟اخه اینجوریشم بده!!بد نیست؟
به قول شاعر:
خوبرویان جهان رحم ندارد دلشان             باید از جان گذرد هرکه شود عاشقشان
روز اول که سرشتند ز گِل پیکرشان         سنگی اندر گِلشان بود که آن شد دلشان
من منتظرم عزیزم!!راستی بر اساس این مقاله من دوست دارم

متن فوق توسط: عاشق معشوق نوشته شده است| نظرات عشاق دیگر ( نظر)

درباره خودم
عشق و عاشقی
مدیر وبلاگ : عاشق معشوق[62]
نویسندگان وبلاگ :
معشوق (@)[4]


خودم عاشق یکی هستم که خیلی دوسش دارم و این وبلاگ را بهش تقدیم میکنم
لوگوی من
عشق و عاشقی
لوگوی دوستان من


<





Powered by WebGozar

کدهای جاوا وبلاگ

قالب وبلاگ