معشوقا سلام!!!
پیش از این فکر نمیکردم که اینگونه در دامان عشق اسیر شوم واینگونه به زانو در آیم!!معشوقا قبل از اینکه دچار عشقت شوم نمیدانستم عشق چیست؟عاشقان را دیوانه میپنداشتم!!اکنون که مدتی است از عاشق شدنم میگذرد عشق را در درون خود یافتم!! عشق اتشی است که جان عاشق را شعله ور میسازد تا به تمنای وصالش پاسخ داده شود!! آه ای عشق به راستی تو چیستی؟ نمی توان تو را لمس کرد و نه دید تو فقط احساسی!! احساسی که اینگونه مرا به زانو در آوردی!!از زمانی که تو را دیدم دلم دیگر تاب جدا شدن نداشت اما تو گفتی جدایی زیباست چون هر جدایی را وصالی است و من در انتظار وصالم! آه ای جدایی که تو را ایجاد کرد؟تو مرا آتش زدی!! دل بیچاره همچون مرغی در عشق میسوزد و در پی التیامی است و هماره خود را مشغول خاطرات میکند اما نمیداند که خاطرات همچون نفتی شعله بر جانش میکشد! اری راست می گویند دل دیوانه است ان هم چه دیوانگی لذت بخشی!!اری من این دیوانگی را دوست دارم